montazeran

  • خانه 
  • انتظار  پری رو  تاب مستوری ندارد یامدبر الیل والنّهار صلوات بر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف  به حقیقت برو وبگو آمده ام 
  • تماس  
  • ورود 

انتظار 

28 دی 1397 توسط ظريفه مرادي

​‌💐معرفت مهدوی💐
🌸🍃انتظار🌸🍃
💠انتظار،آن آگاهی،آمادگی و هوشیاری است که با وجود آن،هیچ عامل بازدارنده و هیچ مانع نفسانی درونی یا جاذبه ی بیرونی نتواند منتظر را از پای در آورد.
💠این انتظار،انتظار فرج است؛که “افضل اعمال امتی انتظار الفرج"؛اما نه اینکه بنشینیم و بگوییم:وای!امان از زمان و فتنه ها،امان از گره ها و دردها؛کی می آیی آقا؟!امان از نفسمان،امان از خرافات اندیشه ها و توهمات غیر عقلانی؛پس کی می آیی؟!
❓❓این هم شد انتظار؟!هر کاری خواستیم بکنیم؛آن وقت بنشینیم آقا بیاید خرابی و خراب کاریهایمان را جبران کند!این که انتظار نیست.
💠آری!اگر در دایره ی نور ولایت بیاییم؛ظُلُماتمان را پاک می کنند؛"طیباََ لخلقنا و طهارتاََ لاَنفسِنا و تزکیهََ لنا کفارتاََ لذنوبنا"؛ولی باید بیاییم،نه اینکه پشت در بنشینیم و بگوییم:آقا جان کی می آیی؟!
💠انتظار،ما را به ارتباط وجودی با امام و درک یافتن او می کشاند و به حقایق عالم هستی سوق می دهد؛که همه ی حقایق و عوالم هستی هم در خودمان جمع است.
💠کجی های ما را به راستی،کذب هایمان را به صدق و خیالات و اوهاممان را به حقایق نظام هستی می کشاند.
#معرفت_امام 

 نظر دهید »

صراط مستقيم 

28 دی 1397 توسط ظريفه مرادي

​ایستاده ای و …
صراط مستقیم را روشن کرده ای؛
پاهایم را یکی پس از دیگری …
صاف میکنی كه کج نروم ؛
چه خوب راهنمـ❤️ـایی هستی ،
 "مـ❤️ـولا جان”

سلام یابـ❤️ـن الصراط المستقیم ….

 نظر دهید »

نظری کن....

27 دی 1397 توسط ظريفه مرادي

​کن نظری …
      که تشنه‌ام ؛
            بهر وصال …
                   عشق تـ❤️ـو❗️

 نظر دهید »

هیچکس

27 دی 1397 توسط ظريفه مرادي

​🌾‌هیچ کس به من نگفت: 
🍃که شما چقدر به نماز عشق می‌ورزی و همیشه نماز زیبایت را که عطر حضورش در جهان بی نظیر است، اول وقت می‌خوانی. 
🍃اگر می‌دانستم؛ از همان نوجوانی، همان موقعی نماز می‌خواندم که شما مشغول نمازی؛ یعنی اول وقت و مطمئن می‌شدم که نمازم به آسمان سفر کرده، چرا که در دقایقی که میزبان نمازت بودند خوانده شده است و ملائکه به احترام نماز شما در آن لحظه، بقیه نمازها را هم که مهمان آسمان شده اند می‌پذیرند. 
🍃شنیده‌ام که در فرانسه، جوان ایرانی را به خاطر قولی که به شما داد تا نمازش را اول وقت بخواند کمک کردی و او را به امتحانش رساندی و او دیگر نمازش را حتی دقیقه ای به تأخیر 

نیانداخت؛ حتی در بیابان از اتوبوس قدم روی خاک گذاشت و پیشانی بر مُهر تا قولش عملی شود و مطیع مولایش باشد. [۱]
🍃جوانی تا صدای اذان را شنید از راننده اتوبوس خواست تا همان وسط بیابان برای نماز اول وقت نگه دارد، راننده اول قبول نکرد، اما اصرار و خواهش‌های جوان پاهای او را از پدال گاز به ترمز انتقال داد. بعد از خواندن نماز به او گفتم: آقا چه اصراری بود که حتماً اول وقت بخوانی. می‌رفتیم جلوتر، هم رستوران بود و هم نمازخانه. جوان تکانی خورد و گفت: نمی شد؛ من قول داده‌ام که نماز را همیشه اول وقت بخوانم. با تعجب گفتم: به چه کسی قول داده ای که این قدر مهم است؟ گفت: من در پاریس، پایتخت فرانسه درس می‌خواندم، اما منزلی که گرفته بودم یک ساعت دورتر از پاریس بود، صبح‌ها با یک ماشین عمومی می‌آمدم و عصرها برمی گشتم خیلی هم اهل نماز نبودم. چهار سال درس خواندم، روز آخر که امتحان نهایی برای گرفتن مدرک بود فرا رسید و من عازم پاریس شدم، اما در راه ماشین خراب شد و راننده هر کار کرد ماشین روشن نشد. اضطراب سراسر وجودم را گرفته بود؛ اگر به این امتحان نمی رسیدم یک سال دیگر باید درس می‌خواندم، یک دفعه یاد امام زمان علیه السلام افتادم؛ در آن دیار غربت به ایشان گفتم: آقا جان اگر اینجا به داد من برسی و به امتحانم برسم، قول می‌دهم همیشه نمازم را اول وقت بخوانم. بعد از چند لحظه آقایی سمت راننده رفت و با زبان فرانسوی محلی از راننده خواست تا ماشین را او درست کند… تا دستی به موتور ماشین زد ماشین روشن شد و من و مسافران دیگر سریع سوار شدیم که به کارمان برسیم. بعد همان آقا به داخل ماشین نگاه کرد و به زبان فارسی به من فرمود: آقا قولت یادت نرود و به پشت ماشین رفت. من مات و مبهوت از ماشین پیاده شدم، ولی هیچکس را ندیدم.
🍃حالا دیگر می‌دانم که نماز اول وقتم، لبهای شما را به لبخند، زیباتر می‌سازد و دمار از روزگار شیطان در می‌آورد.
🍃ای کاش، وقتی پدرم مرا برای نماز صبح صدا می‌زد زود رختخواب گرم و نرم را ترک می‌کردم تا با یاد شما، به رکوع و سجده روم و در آن لحظات بهشتی قبل از طلوع آفتاب دعا گوی شما باشم. 
————-
[۱]: میر مهر، ص۳۴۴

#دلنوشته_مهدوی 

📚 #هیچکس_به_من_نگفت 

✍حسن محمودی

 نظر دهید »

حضرت بهار

27 دی 1397 توسط ظريفه مرادي

​عاقبت فصل زمستـ❄️ـان …
به سر آید روزی 


باز هم …
گلـ🌹ـ دهد این باغ ؛
ثمر نزدیک است
سلام حضرتـ❤️ـ بهار …

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 78
  • 79
  • 80
  • 81
  • ...
  • 82
  • ...
  • 83
  • 84
  • 85
  • ...
  • 86
  • ...
  • 87
  • 88
  • 89
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

montazeran

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • عرفان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس