دوستت دارم
جهنم
بدان که اساس وجود جهنم، برگرداندن نفس است به اصل خویش .
?نفس، خودش جهنم را میسازد تا ضلالتها را بسوزاند.
شدت جهنم هم به آن مقدار اکتساباتی است که بر نفس تحمیل شده .
هرکه هیزم بیشتر آتشش بیشتر .
اینجا هم که هستیم تعلقات نمیگذارد.
یعنی این تعلقات، هیزم گناه را خیس میکند ونمیگذارد آتش بگیرد.
?حالا که بزور اورا به واسطه مرگ از تعلقات جدا کردند آفتاب قیامت هیزم وجودش را خوب خشک میکند وآتش میگیرد .
?در اینجا فریاد میکشد و داد و فغان سر می دهد و میگوید:
سوختم ،خاکستر شدم .
✨قرآن هم فرمود، روایت هم داریم که جهنمیان به خدا میگویند:
{ رَبِّ ارْجِعُونِ، لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ }
بارالها مرا به دنيا بازگردان .
?یعنی مرا دوباره به قوه و استعداد اولی برگردان.
جواب می شنوند :
“كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ”
تا شايد به تدارک گذشته عملی صالح به جای آورم.
نکته: (تدارک گذشته یعنی چی؟
یعنی عقل فطری ذاتی )
❌ به او خطاب می شود كه هرگز نخواهد شد ❌
?یاد فرمایش مولایم علامه افتادم، که به این آیه که می رسید سر تکان میداد و خطاب میکرد به حضار و دست می فشرد و میفرمود :
هیچ آیینه دگر آهن نشد
هیچ نانی گندم خرمن نشد
هیچ انگوری دگر غوره نشد
هیچ میوهٔ پخته با کوره نشد
ثمر دادی و این ثمره ی توست که یوم تبلى السرائر است .
چشم باز بشود در می یابی كه در تبلى السرائر چه خواهد شد.
هر باطن آنجا عين ظاهر می شود .
نمیشود آقا خودت را بد ساخته ای!!
حالا …….حالا….. در دارالحسرة بمان !!
#علامه_حسن_زاده_آملی
غیبت
♦️استاد صمدی املی♦️
?ما غایبیم نه حضرت بقیّة الله (عج)
? آقای ما غایب نیست، ما غایبیم! آقا غایب است چیه؟؟ پس این همه روایات فرمودند چطور؟
? آقا، حجّة الله است. خلیفة الله است، انسان کامل است، مظهر اسم شریف اعظم الهیه است، وَ عَلَّمَ آدَمَ الأسماءَ کُلَّها.
? در روایات ما فرمودند : وقتی حضرت بقیّة الله ظهور پیدا بفرماید؛ ۷۲ اسم اعظم الهی ظهور میکند و حال اینکه آدم ابوالبشر ۲۵ حرف اسم اعظم را یافته بود؛ ما چنین آقایی داریم، آقا غایب است چیه؟
? چون ما غایب هستیم، آنها خیلی الان رویشان نشد، به ما سر به سر بگذارند ،بگویند :شما غایبید؛ گفتند: آقا غایب است، شما حاضر بشوید آقاجان حاضر است، هیچ غیبت ندارد.
? فقط الان تنها مشکل این است که من یک چشمی دارم با این آفتاب را، زمین را، خاک را
اینها را میبینم و متأسفانه آقاجان خودم را نمیبینم، همین،
الان مشکل ِمن همین یکی شده، چرا نمیبینی؟؟
? حجاب دارم، حجاب دل الان مرا نمیگذارد، اگر از این حجاب دربیایم، رَوحٌ وَ رَيحَانٌ وَ جنَّةُ نَعيم.
? آقاجان هستند، تشریف دارند، میتوان به محضرش مشرّف شد و تشرّف حاصل میشود کرد، ایشان که دم به دم ما را میبیند، فقط ما باید الان او را ببینیم، گیر افتادیم .
? انتظار به خودت بر میگردد، از بدبختی دربیا؛ درست میشود همه چیز، انتظار را به آقا برنگردان، به خودت برگردان ! خودت که منتظری درست بشو.
? اگر اجتماعِ ما ، اجتماع شد، درست است؛ اگر کوچه و بازار ما کوچه بازار شده، درست است؛ اگر دختر شیعه دوازده امامی اینجور در کوچه راه نرود، درست است؛ اگر مغازهدار ما اونی را که خریده درست بفروشد، به حقّش قانع باشد، درست است و و و
? اینها را درست کنید، من که میدانم دروغ حرام است، غیبت حرام است، گران فروشی حرام است، اینها را نمیدانم؟؟
خب منتظرم آقاجان بیاید، چرا منتظری؟ همین الان عمل کن، اینها عمل شود،
منتظر کِی هستی؟ هی آقا بیا، آقا بیا، آقا بیا، خب آقا آمد؛ میخواهی چه کارش کنی؟؟
? آقا هم همان آقاجان امیرالمؤمنین است،
میگوید غیبت، حرام ؛دروغ، حرام؛ زیاده فروشی، حرام ؛مال مردم خوردن، حرام؛ ربا خوردن، حرام؛
حضور قلب در نماز لازم است؛ خب اینها را، همینها را که الان میتوانیم انجام دهیم، منتظر کِی هستیم؟؟
? خدا شما را رحمت بفرماید، بعد قویتر که بشویم، میبینیم باز انتظار معناها دارد، غیبت معناها دارد،
? آقاجان اسم اعظمِ غیبت ِالهی است، خیلی حرفها پیش میآید،…..
عشق
ما در ره عشق تو اسیران بلاییم
کس نیست چنین عاشق بیچاره که ماییم
بر ما نظری کن که در این شهر غریبیم
بر ما کرمی کن که در این شهر گداییم
زهدی نه که در کنج مناجات نشینیم
وجدی نه که در گرد خرابات برآییم
نه اهل صلاحیم و نه مستان خرابیم
اینجا نه و آنجا نه که گوییم کجاییم
حلاج وشانیم که از دار نترسیم
مجنون صفتانیم که در عشق خداییم
ترسیدن ما هم چو از بیم بلا بود
اکنون ز چه ترسیم که در عین بلاییم
ما را به تو سریست که کس محرم آن نیست
«گر سَر برود سِرّ تو با کس نگشاییم»
ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار ز رخ پرده که مشتاق لقاییم
« ملای رومی »